کتاب شب شیشه‌ای اثر نسرین ثامنی

کتاب شب شیشه‌ای اثر نسرین ثامنی

کتاب شب شیشه‌ای اثر نسرین ثامنی
100% (0 نفر) از خریداران، این کالا را پیشنهاد کرده اند

برند :

نشر پگاه

ویژگی ها

  • نوع جلد : شومیز

مشخصات محصول

رمان «شب شیشه‌ای» نوشته‌ی «نسرین ثامنی» است. نسرین ثامنی رمان‌نویس معاصر و صاحب آثار عامه‌پسندی است که با استقبال مخاطبان مواجه شده است. «دنیای پرامید»، «یک سبد گل یاس»، «بازی سرنوشت»، «شب آفتابی»، «شب‌های خاکستری»، «شکوه عشق»، «شیلی به زبان ساده»، «شیفتگان محبت»، «صبح پشیمانی»، «گلی در شوره‌زار»، «عاشقانه خواهم مرد»، «عروس سیاهپوش»، «عصیان»، «عنکبوت سیاه»، «غروب آرزو»، «عصیان»، «لحظه‌های انتظار»، «معجزه عشق»، «نیلوفر مرداب»، «همیشه در قلب منی» و... عنوان‌هایی از آثار اوست. در بخشی از داستان شب شیشه‌ای می‌خوانیم: «با ورود افسون به اتاق پدر سکوت می‌کند. همگی به دور سفره جمع شده و به غذا خوردن مشغول می‌شوند. صبح روز بعد افشین روانه مدرسه می‌گردد. به هر مشقتی که است ساعت‌های درس را پشت سر می‌گذارد تا کلاس خاتمه می‌یابد و مدرسه تعطیل می‌شود. شتابان خود را به نزدیک مدرسه‌ی دخترانه که یک کوچه بالاتر قرار دارد می‌رساند. لحظاتی بعد سروکله‌ی دخترک نمایان می‌شود. افشین طوری کلاسور را به دست گرفته که از فاصله‌ی دور هم قابل رویت است. دخترک که با دو تن از همکلاسی‌هایش قدم‌زنان پیش می‌آمد به محض دیدن افشین کلاسور به دست، به هر بهانه‌ای که شده دوستانش را دست به سر کرده و از آنها جدا می‌شود. افشین که موقعیت را مناسب می‌بیند، جلوتر رفته و به او سلام می‌کند و کلاسور را دو دستی تقدیمش می‌دارد. دختر شادمانه به او می‌خندد و کلاسور را از دستش می‌گیرد و شتابان از وی دور می‌شود. افشین با خوشحالی به خانه بازمی‌گردد. سعادت با او یار است زیرا تا چند روزی کسی متوجه عدم وجود کلاسور در دست افشین نمی‌گردد و او با خیالی آسوده هفته‌ای یکی دو روز دخترک را در سکوت تا در خانه‌اش بدرقه می‌کند. همین قدر می‌داند که نامش فرنگیس است. سعید اواخر هفته سروکله‌اش در محل پیدا می‌شود. افشین به‌رغم مخالفت و هشدار پدر، مخفیانه به دیدنش می‌رود اما مواظب است که در هنگام ورود به خانه‌ی سعید دیده نشود. پدرش یا معمولا در قهوه‌خانه است یا در منزل، او با ترس و لرز به آنجا می‌رود و می‌داند که اگر پدر او را ببیند شلاقش با تن نرم وی آشنا خواهد شد. سعید از دیدار او شاد می‌شود. هر دو هم دیگر را می‌بوسند و افشین می‌پرسد: ــ پس تو کجا گذاشتی و بی‌خبر رفتی؟ ــ فرصت نشد بهت خبر بدم. سفر خیلی ناگهانی پیش اومد. شب بابام گفت که واسه بندر بلیت گرفته منم ازش خواستم منو با خودش ببره، اونم قبول کرد و همون شبانه راه افتادیم و رفتیم.» کتاب حاضر را انتشارات «پگاه» منتشر کرده است.

نویسنده

نسرین ثامنی

شابک

9789646503380

ناشر

انتشارات پگاه

موضوع

رمان ایرانی

قطع

رقعی

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحه

338

تعداد جلد

1

وزن

383 گرم

نظرات خریداران

عباس گل محمدی

خوب

خریدار کالا

راضی ام از خریدم

مرجان موگهی

توی شگفت انگیز خریدم خوبه

فاطمه دهقانی

خیلی ممنون بخاطر این کتاب

جهت مشاهده نظرات بیشتر کلیک کنید
جهت مشاهده قیمت و خرید کلیک کنید