کتاب زنگبار یا دلیل آخر اثر آلفرد آندرش

آلفرد آندرش (Alfred Andersch)، یکی از داستان‌سرایان پیشگام آلمان پس از جنگ جهانی دوم است و مثل هاینریش بل و گونتر گراس یکی از نافذکلام‌ترین و سازنده‌ترین منتقدان دموکراسی نوبال جمهوری فدرال آلمان. «زنگبار یا دلیل آخر» داستانی است لطیف و تاثرانگیز در باب ایثار و ازخودگذشتگی، داستان آدم‌هایی که در عالم فکر و خیال و نظر یکسره با هم متفاوتند و آرمان‌هایشان گاه در تقابل با یکدیگر، اما در عالم عمل دست در دست هم می‌گذارند تا به قدر وسع خود در برابر نظام دهشتناکی بایستند که کمر به نابودی‌شان بسته است. در بخشی از داستان می‌خوانیم: «پسر با خود می‌گفت می‌خواهد یک مسافر سوار کند، مسافری که نباید دیده شود، وگرنه نمی‌گفت شب از راه خلیج به کشتی برسانمش. با هیجان ادامه داد انگار دارد خبری می‌شود. اول بار است که دارد اتفاقی می‌افتد. برای همین است که کنودسن تا این وقت شب در بندر مانده؛ منتظر این مسافر بوده. پسر اتصال‌های دلکو را امتحان کرد و باز به روی عرشه آمد و به کنودسن که پشت سکان ایستاده بود، نگاه کرد. با خود گفت یعنی از او بپرسم که این سوار کردن مسافر چه معنی دارد؟» کتاب «زنگبار یا دلیل آخر» را سروش حبیبی، مترجم توانای معاصر ترجمه و نشر ماهی آن را منتشر کرده است.