کتاب زنبوردار حلب اثر کریستی لفتری انتشارات سبزان

نوری، هر روز صبح با شنیدن صدای اذان، از خواب بـرمی ‏خاست و به سمت زنبورداری خود در حومه‌ی شهر حلب می‏ رفت. آخر هفته‏ ها نیـز، همسرش افرا، نقاشی‏ های زیبا و کـم‌نظیر خود را بـرای فروش در بازار محلی میدان شهر به نـمایش می ‏گذاشت. آنها زندگـی خوب و ساده ‏ای در کنار دوستان و خانواده داشتند و خانه ‏شان بـر روی تپه ‏ای در شهر زیبای حلب بود. همه چیـز خوب پیش می‏ رفت تا اینکه ناگهان اتفاق غیـرقابل تصوری رخ داد. جنگ تمام عشق و زندگـی ‏شان را در چشم‌به‌هم‌زدنـی نابود ‏کرد و آنها را به جایـی ‌رساند که تنها چاره‌ی آنها ترک خانه و دیارشان بود. اما همین گذاشتن و رفتن هم به ایـن آسانـی ‏ها نبود: افرا بینایـی خود را از دست ‌داده و نوری می‌بایست، در ایـن سفر پـرمخاطره و مبهم، او را تا انگلستان همراهی و یاری می‏ کرد. این کتاب، با نگارشی مأنوس و جذاب، به تک‌تک ما گوشـزد می ‏کند که زندگـی می‌تواند در ثانیه‏ ای زیـر و رو شود و سفری به سرزمین‏ های دور و ناشناخته پیش رویـمان قرار دهد. کریستی لفتری به‌خوبی در این کتاب نشان می‌دهد که رأفت و شفقت‌ورزی به میلیون‌ها انسان، از یک بار کمک به یک نفر شروع می‌شود. ـ مجله تایم این رمان درباره‌ی بسیاری از اتفاقاتی است که هر روز در سراسر دنیا رخ می‌دهد. خواندن هرچه سریع‌تر این اثر را به همه پیشنهاد می‌کنم.